مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

“شمس تبریزى”، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، و یکتا کفو امیر عالم آفرینش، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را خوار و پست شمرده، مى‏ گوید:

مردم را سخن نجات خوش نمی ‏آید، سخن دوزخیان خوش مى آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم[۱]. که بمیرد از بیم!

فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.[۲]

 

آری این است مقامات ادعایی عارفان واصل، و پیران تصوف و عرفان!! و این است علایم واضح و آشکار عداوت و دشمنی ایشان با پاکان آفرینش، تا دیگر هرگز کسی جسارت‏های بى‏شرمانه آنان را حمل بر تقیه نکند، و ایشان را از شیعیان آل ‏اللّه‏ در شمار نیاورد!


[۱] . بیفشانیم ـ خ

[۲] . مقالات شمس، ۱۵۱ ـ ۳۴۱  و  نقدى بر مثنوی، ۹۲


 

 اشاره : مطلب زیر ترجمه فصلی از کتاب «ابن عربی سنی متعصب» اثر علامه آیت الله سید جعفر مرتضی عاملی است که در لبنان به چاپ رسیده است.

مهمترین دلیلی که برای تشیع ابن عربی به آن استدلال می کنند سخنان او پیرامون آیه تطهیر و نیز سخنان وی در مورد اینکه آیا سلمان محمدی (فارسی) از اهل بیت علیهم السلام هست یا نه، می باشد. وقتی به گفته های او رجوع می کنیم در می یابیم که او درصدد اثبات عصمت برای اهل بیت علیهم السلام نیست و از طرفی به نفی آن نیز می پردازد. و نیز تلاش می کند تا بزرگترین حیله خود را نسبت به ساقط کردن دلالت آیه از تاثیر در تقویت عقیده شیعه به کار برد و در این مسیر دو ادعای باطل مطرح می کند که مخالف بداهت است و همگان به این نظریه ها می خندند. آن دو نظر به این ترتیب است:

اول: مقصود از اهل بیت، فقط ائمه طاهرین علیهم السلام نیست بلکه جناب جعفر و سلمان فارسی و تمامی فرزندان فاطمه سلام الله علیها تا روز قیامت را نیز شامل می شود.

همچنین ابن عربی سعی دارد میان اهل بیت و آل البیت فرق بگذارد. او ادعا می کند: مراد از آل، تمامی ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله تا روز قیامت می باشند و شامل نیکان هر امتی می شود، و تأکید می کند که هیچ کس با نظر او مخالفتی ندارد و مسأله اجماعی است!

دوم: آیه تطهیر از ارتکاب گناهان حتی سرقت، زنا و شرب خمر جلوگیری نمی کند و کسی که این معاصی را مرتکب شود مستحق عقاب در این دنیا می باشد، لکن این گناهان در آخرت اثری ندارند و مورد غفران واقع می شوند مانند گناهان اهل بدر. ایشان به پیامبر صلی الله علیه و اله برای اهل بدر سخنی را نسبت می دهند که: هرکاری می خواهید بکنید، قطعا شما بخشیده شدگانید.

در مقابل برای کوچکترین اولیای صوفیه و نیز برای عمر بن خطاب، عصمت حقیقی را ادعا می کند!، بلکه برای دشمنان اهل بیت علیهم السلام بالاترین مراتب کرامت و پاکی را بیان می کند. و کلماتی که در این گفتار می آید توضیح این مطلب است که ما آنها را بدون هیچ تعلیقی می آوریم:

گناهان معصوم، بخشیده شده است.

۱- ابن عربی می گوید:

«بدان: از بندگان خدا کسانی هستند که خداوند ایشان را از میزان گناهانشان آگاه می سازد و ایشان از شدت حیا نسبت به خداوند به سراغ معاصی خود می روند تا به سرعت توبه کنند! گناهان روی دوش ایشان می ماند و آنها از تاریکی مشاهده آنها نجات می یابند. هنگامی که توبه می کنند معاصی بنابر آنچه بوده به حسنه تبدیل می شوند! این قبیل چیزها به جایگاه ایشان نسبت به خداوند ضرری نمی رساند. وقوع معاصی از باب هتک حرمت الهی نیست و به قضا و قدر برمی گردد. سخن خداوند: « لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر[۱]»، جلوتر بودن مغفرت را بر وقوع گناه می رساند.

این آیه در حق معصوم وجوهی دارد: یکی اینکه ذنوب را می پوشاند، وقتی قصد گناه هم می کند به انجام آن دست نمی یابد. یعنی گناهان بر او مستور است. یا اینکه عقوبت را می پوشاند پس باز هم گناهی به او نمی رسد، یعنی عقوبت ناظر به مواضع ذنوب است. خداوند آنچه می خواهد توسط مغفرت قبل از وقوع عقوبت و مؤاخذه، بر بندگانش می پوشاند. وجه اول تمام تر است.

مغفرت ـ فعلی باشد یا ترکی ـ بر وقوع ذنب مقدم می شود و بر حسنه واقع می شود و آن را نیک می شمرد.

از بندگان خدا در نفس الامر چیزی غیر از عمل مباح سر نمی زند. حالا با توجه به این شخص خاص [یعنی معصوم] قطعا اینگونه است. این امر درباره اهل خدا واضح تر و نزدیک تر است. در شرع ثابت شده است که خداوند در حالتی مخصوص به بنده اش می گوید: إفعل ما شئت، فقد غفرت لک؛ این همان عمل مباح است و کسی که مباح انجام می دهد خداوند او را سرزنش و مؤاخذه نمی کند. اگر در مورد عموم مردم در ظاهر هم معصیت باشد، درباره این شخص [معصوم] معصیت نیست.

از این قبیل است معاصی اهل بیت نزد خداوند!؛ در مورد اهل بدر گفته اند: «شما نمی دانید! خداوند مطلع است بر اهل بدر که فرمود: إفعلو ما شئتم، فقد غفرت لکم.»

در حدیث صحیح است: « وقتی بنده ای گناه مرتکب شد می گوید: خدایا مرا ببخش. خداوند می فرماید: از بنده من گناهی سرزد، می داند که پروردگارش او را می بخشد. خدا می بخشد. بنده باز گناه می کند تا جایی که در چهارمی یا سومی می فرماید: هرکاری می خواهی بکن، برای تو بخشوده است(!).[۲]»

آل البیت چه کسانی هستند؟

۲- ابن عربی می گوید: « آل الرجل در لغت عرب، نزدیکان و خواص او هستند. و خواص انبیا و آل ایشان صالحان، علما و مؤمنان هستند.[۳]»

۳- او گفته است: « روشن است که آل ابراهیم از پیامبران و رسولان بعد از او می باشند مانند اسحاق، یعقوب، یوسف و از نسل ایشان انبیا و رسولان با شریعت ظاهری که دلالت بر نبوت ایشان نزد خداوند دارد.

رسول خدا (ص) می خواست که امتش را ملحق به آل خود کند، در حالی که آل او علما و صالحان بودند و برایشان جایگاه پیامبری نزد خدا درست کند در حالی که چنین چیزی تشریع نشده بود. ولکن برای ایشان گونه ای از تشریع باقی ماند.»

ابن عربی سخن خود را تا اینجا ادامه می دهد که:

« ما قطع و یقین داریم که که کسانی در این امت به درجه انبیای الهی ملحق شده اند که در تشریع نیامده است

و در ادامه می گوید:

«خداوند، پیامبرش را به اینکه آل خود را شاهدان بر امت های انبیا قرار دهد کرامت بخشید، همانگونه که انبیا گواهان بر امت های خویشند. سپس پیامبر این امت را ـ یعنی علمایش را ـ به اینکه در احکام با اجتهاد خود تشریع کنند مخصوص گردانید و احکامی که به واسطه اجتهاد ایشان و تعبد به آن و تعبد مقلدین ایشان به دست می آید را تجویز و تقریر کرد مانند احکام شرایع گوناگون برای پیامبران و مقلدینشان. و مانند این برای هیچ پیامبری نبوده است.

پس خداوند، وحی را برای علمای این امت در اجتهادشان قرار داد. همانطور که نسبت به پیامبر می فرماید: « لتحکم بین الناس بما اراک الله[۴]» بنابر این مجتهد حکم نمی کند مگر آنکه خداوند در اجتهادش می بیند. این نفحه ای از نفحات تشریع است، بلکه عین آن است.»

ابن عربی می افزاید: برای آل محمد که مؤمنان امت اویند، مرتبه نبوت نزد خداوند می باشد که در آخرت ظاهر می شود. حکمی در دنیا ندارند مگر اینکه از اجتهاد مشروع باشد و در دین و احکام اجتهاد نمی کنند الّا به امر مشروعی از طرف خداوند تعالی. و لذا اگر یکی از اهل بیت در علم و اجتهاد این گونه باشد و این مرتبه را داشته باشد ـ مثل حسن و حسین و جعفر و دیگران ـ میان اهل و آل جمع کرده اند. پس تخیل نکنید که آل محمد (ص) همان اهل بیت و خواص ایشان هستند، نزد عرب این گونه نیست. وقتی خداوند می فرماید: « أدخلوا آل فرعون[۵]»، اراده خاصّان او را می کند.»[۶]

عصمت اهل بیت … منافی ارتکاب معاصی نیست!

وی درباره عصمت اهل بیت علیهم السلام و تطهیر ایشان در آیه، می گوید:

۴- « شریف ها [اصیل ها، فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله]، همه فرزندان فاطمه و هر که از اهل بیت باشد مانند سلمان فارسی، همگی تا روز قیامت شامل غفران این آیه می شوند. این افراد از طرف پروردگار جزء پاکان هستند و به واسطه شرافت پیامبر و عنایت خداوند به او، مورد عنایت خدا قرار می گیرند. حکم این شرافت برای اهل بیت فقط در آخرت می باشد که مورد بخشش الهی واقع می شوند. و اما در دنیا هرکاری از ایشان سر بزند حدّ برایشان جاری می گردد، مانند کسی که زنا می کند یا دزدی یا شرب خمر و حد بر او جاری می شود و توبه می کند و مغفرت خداوند شامل او می شود، همان طور که ایشان را توبیخ و مذمت نمی کند.

سزاوار است که هر مسلمان مؤمن به خدا و آنچه خدا نازل کرده، توسط خداوند و به وسیله آیه «لیذهب عنکم الرجس…[۷]» تصدیق شود. و باید در همه آنچه که از اهل بیت صادر شده معتقد باشد که: خداوند به خاطر آیه از ایشان درگذشته است، پس نباید هیچ مسلمانی ایشان [اهل بیت] را مذمت کند…[۸]»

 

از کلمات گذشته اموری آشکار می شود که ما به بیان آنچه می آید اکتفا می کنیم:

 

یک: ابن عربی می گوید: مراد از اهل بیت همه فرزندان فاطمه تا روز قیامت می باشد. سپس جعفر و سلمان فارسی را نیز وارد بر ایشان می کند، با توجه به اینکه آنها جزء فرزندان فاطمه نیستند. ابن عربی میان دو کلمه اهل و آل تفاوت قائل می شود و می گوید: مراد از آل البیت همه مؤمنان امت پیامبر هستند، گاهی آل البیت را علما و مخلصان می داند و گاهی چیز دیگر. و اهل بیت را کسانی که به این صفت موصوفند بیان می کند و … .[۹]

دو: او ادعا می کند: عصمت اهل بیت مانع از صدور کذب نمی شود، همینطور از سرقت، شرب خمر، زنا و بقیه کبائر جلوگیری نمی کند. او اقامه حد در دنیا و مجازات را در این صورتها [برای اهل بیت] اثبات می کند ولکن گناهان ایشان را در آخرت مورد عفو خداوند می داند.

سه: او همانگونه که پیرامون عصمت ائمه علیهم السلام سخن می گوید، درباره عصمت اولیا و نزدیکان کسانی که ایشان را نبی می داند نیز سخنانی دارد و ایشان را آل النبی معرفی می کند.

 

ابن عربی کلام خود را درباره عمر بن خطاب به صورت جداگانه بیان می کند و می گوید که او معصوم بوده است. و احتمال ارتکاب هر گناهی ـ چه صغیره و چه کبیره ـ را در حق او وارد نمی داند!… با اینکه درباره عمر معروف است که هنگام بیماری که موجب رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله شد، نسبت به رسول خدا گفته است: او هذیان می گوید و درد و کسالت بر او غلبه کرده است.[۱۰]

 

همچنین نحوه برخورد و رفتار در برابر حضرت فاطمه زهرا (س) ، از جمله دشمنی و ضرب و شتم و سقط جنین ایشان و… که مشهور است . حضرت در حالی به شهادت رسید که از او دوری و بیزاری جسته بود. باید به این مطالب، دیدگاه ابن عربی نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نیز اضافه کرد (که مقام حضرت را پایین تر از خلفای سه گانه می داند) .

 

امام از غیر اهل بیت

وقتی سخن از امامت و امام می شود، وی دو نکته را اثبات می کند:

۵- اول اینکه: پیامبر (ص) هیچ نصی بر خلافت بعد از خود نیاورده است!

دوم اینکه: وی تصریح می کند مطلوب در امام و حاکم، انتخاب کسی است که صفات خاصی داشته باشد و اختلاف [در این بحث] در اشخاص واقع می شود نه در اوصاف امام…

۶- او می گوید: «… از این جاست که اختلاف در امام معین قرار دارد نه در اوصاف. پس چقدر کم است خلیفه ای که همه دل ها با او باشد…[۱۱]»

ابن عربی گفته است: «حق تعالی، امام برتر و مورد اتباع اول است، خداوند می فرماید: « إنّ الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم[۱۲]»… و کسی بعد از پیامبر اعظم (ص) به این مقام استوار نمی رسد مگر خاتم اولیاء بلند مرتبه کریم، اگرچه از بیت پیامبر نباشد. ولی قطعاً در نسب، عالی است. امام به بیت اعلی باز می گردد نه به بیت ادنی.[۱۳]»

سخن ابن عربی که می گوید اگرچه از بیت نبی نباشد، اشاره به این موضوع دارد که واجب نیست امام منتسب به پیامبر و از اهل بیت خاص او باشد. به استثناء امام مهدی که اهل سنت اعتقاد دارند که از فرزندان فاطمه می باشد.

می بینید که او درصدد این مطلب است که خلافت ابوبکر را با این جمله «و لا ینال هذا المقام الاجسم بعد النبی… » صحت ببخشد. تا جایی که می گوید: « ولکن لم یکن من بیت النبی…» .

ابن عربی در همین کتاب بعد از چند صفحه به این امر تصریح می کند.[۱۴]

بدیهی است که این اهمال تام و تمام نسبت به علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام مورد تأیید همه مسلمانان نیست. ایشان پیش از هر چیز در نظرگاه مسلمانان، کسانی هستند که خداوند دوستی و مودتشان را واجب کرده است. پس ابن عربی و غیر او ناچارند به خاطر خارج شدن از تنگنایی که قرآن به آن امر کرده و احادیث متواتره به آن صراحت دارند، در موارد لازم متذکر ایشان شوند.

ولی ابن عربی اهتمام زیادی به این امر ندارد و در ذکر ایشان اهمال می کند تا جایی که اصلا ایشان شناخته نمی شوند و مقامی برایشان تصور نمی شود. وقتی به نوشته های مهم او یعنی فتوحات و فصوص و رسائل دیگر او مراجعه می کنی، اغراق و بلکه استغراق در تعظیم و تکریم غیر اهل بیت و دشمنان ایشان می یابی و این موضوع به ذهنت متبادر می شود که فضائل و کرامات و مقامات ـ با مناسبت یا بی مناسبت ـ برای دشمنان و مخالفان ایشان می باشد.

و اما بیان و ذکر باقی امامان مانند حضرات امام عسگری و امام هادی و امام جواد و امام رضا و امام کاظم و … علیهم السلام در نوشته جات او، اگر یافت شود نادر و غریب ذکر می شود.


[۱]سوره فتح آیه ۲

[۲]. فتوحات المکیه ج ۹ ص ۲۲۸-۲۳۰ تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

[۳].همان ج ۸ ص ۱۷۵

[۴]سوره نساء آیه ۱۰۵

[۵].سوره غافر آیه ۴۶

[۶]فتوحات المکیه ج ۸ ص ۱۷۷-۱۸۰ تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

[۷].سوره احزاب آیه ۳۳

[۸].فتوحات المکیه ج ۳ ص ۲۳۰و۲۳۱ و ر.ک: ص ۲۳۴،۲۳۵،۲۳۹ تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

[۹]همان ج ۱۳ ص ۴۵

[۱۰]کتب فراوانی برای مراجعه در اصل متن ذکر شده است: ایضاح ص ۳۵۹، صحیح بخاری ج ۳ ص ۶۰ و ج ۴ ص ۱۳۳، بدایه و نهایه ج ۵ ص ۲۵۱ و ۲۲۷ و…

[۱۱]ر.ک: فصوص الحکم ص ۱۶۳

[۱۲]سوره فتح آیه ۱۰

[۱۳]مجموعه رسائل ابن عربی (مجموعه سوم) ص ۴۹

[۱۴]همان ص ۵۵

 

 

 اشاره : مطلب زیر ترجمه قسمتی از کتاب «ابن عربی سنی متعصب» اثر علامه آیت الله سید جعفر مرتضی عاملی است که در لبنان به چاپ رسیده است.

 

 

ابن عربی کسی است که آیه تطهیر را از فضیلتی برای اهل بیت علیهم السلام به وسیله ای برای مذمت و سبب لطمه زدن به ایشان تغییر داده است و انشاالله در آینده شواهد آن ارائه خواهد شد. اما فعلا به بیان بخشی از سخنان وی نسبت به اهل بیت علیهم السلام می پردازیم.

 

تخریب مبهم حضرت زهرا سلام الله علیها

با اینکه اهل سنت با نقل روایاتی بر مقام سیدة نساء العالمینی (یا سیدة نساء اهل الجنه) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تاکید نموده اند اما ابن عربی به نحوی عجیب و با نادیده گرفتن روایات اهل سنت ، مقام حضرت زهرا سلام الله علیها را انکار میکند.

 

۱- ابن عربی : «رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مردان زیاد، کامل می شوند ولی از زنان غیر از مریم و آسیه کسی کامل نشده است.[۱]»

 

۲- او گفته است: «… همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد کمال، یادآور شده که در زنان نیز ممکن است، و از میان آنان مریم دختر عمران و آسیه زن فرعون را معین نموده است.[۲]»

 

۳- و نیز گفته: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به کمال مریم و آسیه شهادت داده است.[۳]»

 

  

 

اکنون به احادیث و روایت اهل سنت در این باره اشاره میکنیم:

قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: فاطمه سیده نساء اهل الجنه:«حضرت زهرا سلام الله علیها سرور زنان اهل بهشت است.»(المستدرک حاکم نیشابوری ج۳ ص۱۵۳) (مسند احمد حنبل حدیث شماره ۱۸۱۵۳-۱۸۱۵۴)(صحیح مسلم با روایت المسور حدیث شماره ۴۴۸۲ الی ۴۴۸۵)

 

حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله) فرمودند:«ان الله یبشرنی بأن فاطمه سیده نساء اهل الجنه و أن الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه».خداوند مرا بشارت به سیادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت به زنان بهشتی و نیز سیادت و سروری حسن و حسین(علیهما سلام) نسبت به جوانان بهشتی داده است. (مسند احمد حنبل حدیث شماره ی ۱۱۳۳۲ // سنن ترمذی حدیث شماره ی ۳۷۱۴)

 

در روایت صحیح پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«یا فاطمة ألا ترضین أنْ تکونی سیدة نساء العالمین و سیدة نساء هذه الامة و سیدة نساء المؤمنین.»(  المستدرک، ج۳، ص۱۵۶٫) این روایت را حاکم و ذهبی هر دو صحیح می دانند. این روایت رساترین دلیل بر افضلیت فاطمه(ع) بر همه زنان عالم (از حوا تا قیام قیامت) است و هر گونه برداشت نادرست را برطرف کرده است.

 

در روایتی دیگر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به دختر عزیزش می فرماید: «ألا ترضین أنّک سیدة نساء العالمین.» فاطمه عرض می کند: مریم چه می شود؟ فرمود: «تلک سیدة نساء عالمها؛( محمد شوکانی، فتح القدیر، (بیروت: دار المعرفه، ۱۹۹۶م)، ج۱، ص۴۳۹٫) او سرور زنان زمان خویش بود.»

 

در یک حدیث طولانی ابن عباس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده: «ابنتی فاطمه فإنّها سیدة نساء العالمین مِن الأوّلین و الآخرین؛( ابراهیم جوینی، فرائد السمطین، ج۲، ص۳۵) دخترم فاطمه بی شک سرور زنان عالمین از اولین و آخرین است.»

 

در روایتی دیگر در ضمن حدیث طولانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در دفعه چهارم خداوند نظر کرد و فاطمه را بر زنان همه عالم برگزید.»( سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص۲۴۷، باب ۵۶)

 

ابن عباس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده: «اربع نسوة سیدات عالمهن. مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد و افضلهن عالِما فاطمة؛( سنن ترمذی حدیث ۳۸۱۳/ مسند احمد حنبل حدیث ۲۵۳۶-۲۷۵۱-۲۸۰۵) ( الدر المنثور، ج۲، ص۱۹۴) چهار زن، برتر و سرور زنان دوران خود هستند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد که در بین آنان از همه عالم تر، فاطمه است.» در روایت دیگر به نقل ابن عباس فرمود: «افضل العالمین مِن النساء الأولین و الآخرین فاطمه».(المناقب المرتضویه، ص۱۱۳، به نقل از غلامرضا کسائی، مناقب الزهراء، (قم: مطبعة مهر، ۱۳۹۸ه)، ص۶۲)

 

 

کسی که می خواهد حضرت زهرا را در میان سخنان پوششی و مبهم تخریب کند، اساسا کمال را محصور به حضرت مریم و آسیه دختر مزاحم می کند و اشاره به کسان دیگر مانند حضرت خدیجه و حضرت زهرا (س) نمی نماید.

با توجه به اینکه روایات اهل بیت علیهم السلام بر این حقیقت تأکید دارند که برترین زنان بهشت چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه (سلام الله علیهم). و احادیث دیگری که بر این نکته تأکید دارند که حضرت زهرا سلام الله سیده زنان دو عالم است از ابتدا تا انتها و حضرت مریم بانوی زنان دوران خودش.

 

از خداوند معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نمی خواهد

۴- او در فتوحات گفته است: « من از خداوند شناخت امام زمانم را نمی خواهم. اگر بپرسد من می دانم.»

اسماعیل خواجویی و فیض کاشانی می گویند:

« ای اهل نظر عبرت بگیرید، ابن عربی چگونه خود را از شناخت امام بی نیاز دانسته در حالی که حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّة» را که مشهور بین همه علما است، شنیده است. خدا او را خوار کند و به حال خودش واگذارد ….[۴]»

 

جسارت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام

۵- ابن عربی می گوید: «در معراج درجه ای را پایین تر از رتبه ابوبکر و عمر و عثمان دیدم. و دیدم که ابوبکر در عرش بود. هنگامی که بازگشتم به علی گفتم: تو چگونه در دنیا ادعا می کنی که برتر از اینها هستی در حالی که من مرتبه تو را پایین تر دیدم؟[۵]»

 

مراعات حاکمان در قضیه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

ابن عربی در کتابش « عنقای مغرب در ختم اولیاء و شمس مغرب» از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صحبت می کند. لکن در این امر از آنچه اهل سنت اعتقاد دارند خارج نمی شود. او در ابتدای کتاب در نگارش بعضی موارد تردید می کند و بعضی چیزها را در جایی توضیح داده و در جای دیگر مخفی کرده است، سپس بازگشته و تصمیم گرفته که آن اسرار را افشاء کند.

ما بعد از مراجعه دریافتیم: ابن عربی در این کتاب آن چیزی که باید می گفت که همان اسرار باشد را ذکر نکرده است، بلکه آنچه موافق و بر حسب اعتقادات اهل سنت است را بیان کرده است.

 

ابن عربی از اینکه حکام، سخن او پیرامون امام مهدی (عج) را بدانند می ترسیده. وی عدم مشروعیت حکومت ایشان را می دیده و اینکه آن حکام اهل ظلم و ستم بوده اند. چه بسا او استناد می کند به این روایت که مهدی کسی است که زمین را سراسر عدل و داد می کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.[۶]

خوف او از حاکم به خاطر اتهامش به تشیع و این چیزها نیست. آنچه که در این کتاب و در تمامی کتابهایش آن را افشا و برملا می کند، جوهر و حقیقت عقیده اهل سنت و تقریر مذاهب فقهی و همه توجهات اعتقادی و فرهنگی ایشان است. و وقتی در چیزی با ایشان [اهل سنت] مخالفت می کند، این مخالفت در دایره تفکرات صوفی گری او داخل می شود نه در حوزه تفکر شیعی.


[۱]فتوحات المکیه ج ۱۲ ص ۲۶۹ تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

[۲]همان ج ۱۳ ص ۵۸۳

[۳]همان ج ۱۰ ص ۳۴۹

[۴]ر.ک: بشارة الشیعه ص ۱۵۰ و روضات الجنات ج ۲ ص ۱۹۵

[۵]منهاج البراعة ج ۱۳ ص ۳۷۸ و ۳۷۹ به نقل از ابن عربی

[۶]فتوحات المکیه ج ۳ ص ۳۲۷، نشر دارالکتب العلمیه الکبری در مصر

 

یکی از مسائل مهمی که امروزه بین جوامع گوناگون بالخصوص شیعیان مطرح می باشد بحث عرفان و عرفا و بالخصوص ابن عربی می باشد که بعضی اشخاص به وی بسیار متعصب هستند و او را عالم و عارف بلند مرتبه می دانند و از او به عنوان بزرگترین عالم جهان اسلام یاد می کنند. اما غافل از این که چه انحرافات عقیدتی و اخلاقی ای در این شخص پنهان است و برای عوام شیعیان بیان نشده است. از این پست به بعد به مدد اهل بیت علیهم السلام بر آنیم تا از صفحه عقاید ابن عربی ورقی بزنیم و عقاید وی را به نقد و تحلیل برسانیم امیدوارم که بتوانم به خوبی مطالب این بخش را ارائه کنم.

مطلبی که در این پست می خواهم به بررسی آن بپردازم این است که ابن عربی مدعی آن است که با دیدن خداوند در خواب مامور به هدایت مردم شده است و این مطلب را در کتاب خود ذکر نموده است که در این پست به بیان آن می پردازیم.

ابن عربی این مطلب را در کتاب الفتوحات المکیة ، ج 5 ، ص 156 و 157 نقل می کند.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه 156 و 157 کتاب الفتوحات المکیة می باشد.


 


ترجمه قسمتهای مشخص شده : من خداوند را در خواب چندین مرتبه دیدم و خداوند به من گفت : بندگانم را نصیحت کن.

نکات این مبحث :

1 ـ به عقیده ابن عربی ثابت شد که وی ادعا دارد خداوند را در خواب دیده است ، این عقیده کاملا متغایر با وحدانیت خداوند می باشد چرا که قرآن کریم می فرماید :
سوره انعام آیه 103 : لَّا تُدْرِ‌كُهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ يُدْرِ‌كُ الْأَبْصَارَ‌ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ‌ : ديدگان، او را در نيابند و اوست كه ديدگان را در مى‌يابد و او باريك بين و آگاه است.
پس طبق قرآن کریم ثابت است که عقیده ابن عربی مغایر با قرآن کریم و مکتب عرفا می باشد و این عقیده شرک به خداوند است.

2 ـ خواب انسان نیز از حکمتهای خداوند متعال است که در قرآن کریم ان را مایه آسایش انسان می داند ، سوره نبأ آیه 9 :
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا : و خوابتان را مايه آسايش قرار داديم. خداوند متعال به صراحت در قرآن کریم بیان می کند که خواب شما مایه آسایش شما است و سخنی به میان نمی اورد که بندگان من در خواب مرا می بینند ، اما ابن عربی مدعی است که خداوند را در خواب دیده است ، این حرف وی اولا کفر صریح است و دوما تحریف قرآن کریم است چرا که شخصی که ادعای اسلام می کند و خودش را پیرو قرآن و سنت می داند اگر حرفی بزند که مغایر سنت باشد و طبق کلام قرآن نباشد و آن را اصلی از اصول قرار دهد آن شخص محرف قرآن و سنت رسول خدا می باشد و بدعتگذار در دین است و بدون شک آن شخص کافر می باشد.
3 ـ حال با این وجود می توان از ابن عربی تقلید نمود و پیرو مکتب عرفان و عرفا بود و عقیده توحیدی و سنت را از وی گرفت ؟آیا شایسته است که ما کلام قرآن و اهل بیت علیهم السلام را کنار بگذاریم و پیرو مکتب ابن عربی و عرفا باشیم ؟

 


یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 18:38 ::  نويسنده : باقرزاده

 

 
 
 

 

 

یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 18:37 ::  نويسنده : باقرزاده

یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : باقرزاده

 

 

یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : باقرزاده

یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 16:11 ::  نويسنده : باقرزاده

یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 13:37 ::  نويسنده : باقرزاده

استفتاء از آیت الله سید صادق حسینی شیرازی درباره ی ابن عربی سؤال: نظر مبارک مرجع عالى قدر راجع به ابن عربى اندلسى (صاحب فصوص و فتوحات) از جهت تشیع و یا عدم آن چیست؟ جواب: راه او و راه اهل بیت علیهم السلام جدا است.

علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان می فرماید : چطور می شود ابن عربی را اهل طریق دانست با وجودی که متوکل را از اولیای خدا می داند . (روح مجرد صفحه ۴۳۶ پاورقی)

 

مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین نوری محدث و فقیه متبحّر ( استاد شیخ عباس قمی “ره”) می فرماید : ابن عربی در میان علما و نواصب اهل سنت بیشتر از همه با شیعه خصومت ورزیده است . چرا که در فتوحاتش در جایی که از احوال اقطاب سخن گفته ، ابوبکر، عمر، عثمان ، علی و امام حسن علیهما السلام، عمربن عبد العزیز و حتی متوکل را در یک ردیف قرار داده و آنان را از اقطابی شمرده است که هم صاحب خلافت ظاهری بودند و هم حائز خلافت باطنی ، در صورتی که متوکل همان کسی است که دستور داد تا قبر امام حسین علیه السلام را ویران سازند و مردم را از زیارت آن قبر شریف باز دارند . (مستدرک الوسایل جلد ۳ صفحه ۴۲۲ چاپ قدیم)

آقا میرزا مهدی از آن کسانی است که تا کسی او را ندیده باشد، نمیداند چه شخصیتی بود. علمیت آقا میرزا مهدی در حدی بود که وقتی من به نجف رفتم، آقای شاهرودی از من پرسید: در نجف چه مازادی بر مشهد دیدی؟ گفتم: نسبت به اصول مرحوم میرزای نائینی، زائدی در اینجا ندیدم. آنچه میرزای نائینی داشته آقا میرزا مهدی به شاگردانش انتقال داده است. مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی هم همین سوال را از من پرسیدند و من همان جواب را دادم. آقا سید جمال گفت: آقا میرزا مهدی از آن هفت نفری است که مرحوم میرزای نائینی در دوره اول، حرفهایش را با آنها پخته کرده بود. آقا میرزا مهدی کسی است که وقتی وارد مشهد شد، حوزه مشهد را منقلب کرد و همه فضلای مشهد، محصول اویند.مجسمه ای بود از علم و تقوی و زهد، زهدی که ما نظیر آن را ندیدیم، نه آنکه کم دیدیم. مرحوم آقا میرزا مهدی ضد فلسفه و عرفان و تصوف بود و حرفهای ایشان با حرفهای فلاسفه تفاوت، تناقض داشت. فرمایشات حضرت آیت الله وحید در نوار موجود می باشد.

 

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان